مادرانه - یا زهرا
آقا بیا تصویر دنیا را عوض کن ...!
آقا بیا تصویر دنیا را عوض کن
یا چشم های خسته ی ما را عوض کن
یا واژه های شعر من را زیر و رو کن
یا حس و حال این غزل ها را عوض کن
یا عشق را تفسیر کن با خنده هایت
یا معنی مجنون و لیلا را عوض کن
وقتی شما باشید دریا بی کران نیست
ای بی کران مفهوم دریا را عوض کن
خیلی عوض کردند دنیا را پس از تو
برگرد و این تغییر بیجا را عوض کن
برگرد زهرا مادرت چشم انتظار است
بین در و دیوار خیلی بی قرار است
معرفی عاشقی از عاشقان مادر زهرا(س)
معرفی شهید عبدالحسین برونسی
شهید عبدالحسین برونسی از شهدای بزرگ دفاع مقدس می باشند که حماسه ها و رشادت های بسیاری آفریده اند. ایشان ارادت بسیار زیادی به حضرت فاطمه (س) داشتند و این ارادت زمینه ساز ارتباطی قوی میان آن ها بود و شهید برونسی در زندگی به وفور از عنایات و کمک های حضرت فاطمه (س) بهره بردند. در ادامه مقداری با زندگی این شهید آشنا شده و در پست های بعد داستان هایی از ارتباطات حضرت فاطمه (س) با شهید برونسی و عنایات آن بزرگوار آورده می شود إن شاا...!
شهید والا تبار عبد الحسین برونسی در سال 1321 در روستای گلبوی کدکن تربت حیدریه چشم به جهان گشود . تا هنگام ازدواج و پس از آن به شغلهای ساده ای نظیر کشاورزی ، کار در مغازه لبنیات فروشی و سبزی فروشی و نهایتا به بنایی پرداخت .سال 1352 پس از آشنایی با یکی از روحانیون مبارز با درسهای آیت الله خامنه ای آشنا شده و از آن پس دل در گرو جهاد و انقلاب نهاد .
شخصیت ومقام حضرت عباس(ع) در کلام حضرت زهرا(س)
شخصیت ومقام حضرت عباس(ع) در کلام حضرت زهرا(س)
پیامبر اکرم(ص) روز قیامت على(ع) را طلبیده، مىفرماید: نزد فاطمه برو و به او بگو تا آنچه براى شفاعت گناهکاران در این روز بزرگ فراهم ساخته، حاضر کند.
امیر مؤمنان نزد حضرت زهرا(س) آمده، مىفرماید: اى فاطمه، براى چنین روزى چه ذخیرهاى، جهت شفاعت، آماده کردهاى؟
آن پاک بانوى والا مقام در جواب على(ع) مىفرماید:
«یا امیرَالمؤمنین، کَفانا لَاِجْلِ هذا اَلْمَقام اَلْیَدان اَلْمَقَطْوُعَتانِ مِنْ اِبْنى الْعَبّاس»۱
اى امیر مؤمنان، دو دست بریده پسرم عباس براى مقام شفاعت من کافى است.
داستان کساء و مدارک آن
دل نوشته ای به مادرم زهرا (س)
* هو المحبوب العارفین*
اللهم العن الجبت و الطاغوت
سلام بر صدیقه کبری ،حضرت فاطمه زهرا (س) ...
بی بی جانم سلام ...این اولین بار است که دارم برایت نامه می نویسم ! نمی دانم چرا هیچ وقت نتوانستم تو را درک کنم و با تو گل زیبای پیمبر به گفت و گو بنشینم ؟!؟! اما در سالروز شهادتت شروع به نوشتن می کنم :
گوشه ای از عنایات مادر به شهید برونسی!
فاطمه ناکام برونسی و راز آن شب
از زبان همسر شهید برونسی(معصومه سبک خیز)
من باردار بودم. یک روز خانه خانه پدرم بودم که درد زایمان به سراغم آمد. عبدالحسین سریع رفت و یک ماشین گرفت . گفت : می خواهم بچه ام در خونه ی خودمون به دنیا بیاید. یکی از زن های روستا هم پیشمان بود؛ به همراه مادرم سه تایی به خانه ما رفتیم. عبدالحسین هم با موتور گازی اش به دنبال قابله رفت.
رسیدیم خانه. من همین طور درد می کشیدم و دعا می کردم که قابله زودتر بیاید.در نگاه مادرم نگکرانی موج می زد. وقتی صدای در را شنید، انگار می خواست بال دربیاورد.سریع رفت در را باز کرد.کمی بعد با خوشحالی برگشت.گفت : خانم قابله اومدن.
نامت گل، دل های شکسته را دریاب!
نامت گل، نشانت گل آذین، یادت گلاب و غروبت گلگون! آن گلی که بهشت با عطر گلبرگ های آن از هوش می رود؛ گلی با هیجده گلبرگ بی مثال، با هیجده بهار لا یزال.
خوشا به حال هیجده بهاری که با تو شکفتند. هیجده تابستانی که به بار نشستند؛ هیجده خزانی که بر باد رفتند و هیجده زمستانی که کفن پوشیدند.... کوه ها حجم عقده های کبود توست و دریاها چکیده اشک های غریب تو. از آن روز که فدک به نام تو شد، فلک قافیه ای در خور یافت و از آن دم که آب مهریه تو شد، سفینه اهل بیت به جریان افتا د. بیت الاحزان تو، پیشگوی کربلا بود و گریه های دردناکت پیش درآمد نینوا. سیمرغ گم شده! مبادا بی تو حقیقت، آشیانه خفاش ها شود و عشق، بازیچه کاکلی ها! مادر پهلو شکسته، دل های شکسته را دریاب.
خاطره ای از شهید برونسی
آخرین آرزو
به نقل از حمید خلخالی ( برگرفته از کتاب خاک های نرم کوشک )
عشق او به خانوم صدیقه طاهره(سلام الله علیها)بیشتر از این حرفها بود که زبان بیاید یا قابل وصف باشد.یک بار بین بچه ها گفت:دوست دارم با خون گلوم اسم مقدس مادرم را بنویسم.
به هم نگاه کردیم .نگاه بعضی ها تعجب زده بود . اینکه می خواست با خون گلویش بنویسد جای سوال داشت. همین را هم ازش پرسیدم قیافه اش محزون شد گفت:یک صحنه از روز عاشورا همیشه قلب منو آتیش میزنه !
مکاشفه عجیب شهید برونسی با حضرت زهرا (س)!
مکاشفه عجیب شهید برونسی با حضرت زهرا (س)!
نام شهید برونسی، نامی است که در اذهان علاقه مندان به شهدا، با نام مادر پهلو شکسته، حضرت زهرا (سلام الله علیها) گره خورده است. این سرباز فداکار ولایت، با قلبی زلال و عزمی راسخ برای دفاع از اسلام ناب محمدی، بارها طی حیات طیبه خود، در خواب و بیداری با حضرات معصومین (علیهم السلام) دیدار داشت. گل سر سبد مکاشفات وی، پشت میدان های مین «کوشک» اتفاق افتاد، وقتی حضرت زهرا (سلام الله علیها) در گوش وی مسیر عبور از میدان مین را ...
توسل ویژه شهید برونسی به حضرت زهرا (س)
فرازی از وصیت نامه شهید برونسی
بسم رب الشهدا و الصدیقین
درود همه شهدا و درود همه خانواده شهدا و درود همه انسانهای محروم در سرتاسر عالم به رهبر انقلاب این امام عزیزمان این فرزند فاطمه سلامالله علیها و این امام نائب بر حق امام زمان عجلالله تعالی فرجه الشریف و این یادگار رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم و این یادگار همه انبیا واین عزیزی که همه ما را از بدبختی و بیچارگی نجات داد و به راه راست هدایت کرد و درود همه انسانها و درود همه ملائکههای مقرب خدا بر این چنین رهبری و این چنین معلمی و نائب برحق امام زمان یعنی حضرت امام خمینی.
داستان شهادت شهید برونسی
متاسفانه طی جستجوهای متعدد در صفحه های مختلف اینترنتی،متوجه شدم که در بعضی از این صفحه ها ماجرای شهادت شهید برونسی اشتباه بیان شده ، در واقع ماجرای یکی از مجروحیت های آن بزرگوار را به جای ماجرای شهادت ایشان بیان کرده اند. به همین علت من برآن شدم تا ماجرای صحیح را از کتاب « خاک های نرم کوشک » به طور خلاصه در این مطلب بازگو کنم. این مطلب از دو بخش بیان شده که بخش اول از زبان همسر شهید برونسی و بخش دوم از زبان مجید اخوان ( از هم رزم های شهید ) از کتاب خاک های نرم کوشک آورده شده است.
بخش اول (از زبان همسر شهید برونسی) :
از خواب پریدم. کسی داشت بلند بلند گریه می کرد! چند لحظه ای دست و پام را گم کردم. کم کم به خودم آمدم و فهمیدم صدا از توی هال است، جایی که عبدالحسین خوابیده بود...